بهشاد صالح جوبهشاد صالح جو، تا این لحظه: 15 سال و 21 روز سن داره

بهشاد هستی من

از مورخه 10/12/90 تا 28/12/90

درود پسرم . این روزها کار من در شرکت و خانه بسیار زیاد است و تو هم بسیار شیطانی - مامان شیرین و بابا عادل 16/12/90 دارند میرند مکه . قرار تو بری خانه کیارش . دیشب 15/12/90 به بابا بهنام گفتی بابا مگه تو اعصاب نداری این قدر بد اخلاقی کلی خندیدیم و ذوق کردیم .
16 اسفند 1390

جمعه 06/12/90

سلام بهشادی امروز جمعه یک کار خیلی با حال کردی برای شیر خوردن شیشه می خواستی و چون نداشتم گفتی مامان چرا شیشه را گفتی بندازم دور بریم بیاریم و در حمام بشوریم بعد بخوریم .
7 اسفند 1390

2 کار بزرگ در زندگیت

سلام مامان جونی امروز ٥ شنبه  مورخه ٥/١٢/٩٠ تو را بردم به درمانگاه برای چک کردن سلامتی . قدت به اندازه بپه های ٥ ساله و وزنت به اندازه ٤ ساله ها بود یعنی وزنت ١٦ کیلو و قدت ١٠٦ سانت . هوشت عالی است و لی دندانت پوسیدگی دارد و باید برویم دندان پزشکی . وقتی رسیدیم خانه تو شیشه شیرت را انداختی سطل اشغال و قرار شد دیگه شیرت را با لیوان بخوری . شب هم برای اولین بار تا صبح در تخت خوابیدی خیلی خوشحال شدم که بزرگ شدی . ...
7 اسفند 1390

اولین هدیه دیجیتالی 1390/11/27

امروز برای پسرمان ای پاد تاج خریدیم خیلی دوست داری باهاش ماشین بازی می کنی و هواپیما و پیشی بازی - دیشب یعنی ٥ شنبه و جمعه ١١/٢٨/٢٧ خیلی پسر شیطانی بودی و من را اذیت کردی خیلی جلوی خودم گرفتم تا کتکت نزنم . در کل دوستت دارم   ...
2 اسفند 1390
1